ميزان خواب كودكان، كودكان چند ساعت بايد بخوابند؟
ميزان خواب كودكان
خواب كودكان بسيار مهم است و بر روي رشد و سلامت آن ها تاثير مي گذارد، و به اندازه غذا خوردن و تغذيه ضروري مي باشد. در صورتي كه كودكتان خواب كافي نداشته باشد بر روي هوش، عملكرد روزانه و خلق و خوي او اثر منفي مي گذارد.
كودكان نياز خوابشان متفاوت است و همين مسئله بر روي برنامه خواب والدين تاثير مي گذارد و خوابشان را دچار تغييراتي مي كند.
اين تفاوت ها باعث دشواري در داشتن يك برنامه منظم و متداول براي خواب كودك مي شود اما به دليل اين كه ميزان خواب كودكان بسيار مهم است و حساسيت خاصي در ميزان خواب آن ها وجود دارد بسياري از والدين برنامه هاي زندگي شان را بر اساس نيازهاي فرزندشان مي چينند.
در ادامه مقاله براي اين كه برنامه ريزي بهتري براي ساعات خواب كودكتان داشته باشيد ميزان خواب كودكان، فوايد و روش هاي خواب كافي در كودكان را بيان مي كنيم هم چنين در اين خصوص مي توانيد از مشاوره كودك كمك بگيريد تا در اين زمينه اطلاعات لازم را در اختيار شما قرار دهند و به شما كمك كنند.

ميزان خواب كودكان  – فوايد خواب كافي براي كودكانخواب كافي بر روي كارايي ذهني و جسمي افراد تاثير مستقيم مي گذارد، كودكاني كه در ساعت منظمي مي خوابند  نسبت به كودكاني كه خواب كافي و منظمي ندارند داراي هوش و سرعت يادگيري بالاتري هستند، هم چنين خواب كافي در كودكان فوايد ديگري دارد كه برخي از آن ها به شرح زير است:
تقويت سيستم ايمنيافزايش قدرت يادگيري در طول روزرشد طبيعي و مناسبخلق و خوي خوب در طول روزتوجه كنيد خواب كودكان بسيار مهم مي باشد و از جمله نيازهاي اساسي و اوليه كودكان است كه به طور مستقيم بر روي مغز آن ها اثر مي گذارد، در صورتي كه فرزندتان در سنين كودكي به دلايل مختلفي خواب كافي و با كيفيتي نداشته باشد در آينده با مشكلات بسياري رو به رو خواهد شد.
ميزان خواب مناسب در سنين مختلف كودكاننيازهاي انسان در طول مراحل رشد در حال تغيير مي باشد و به همين دليل ميزان خواب مورد نياز كودكان در سنين مختلف متفاوت مي باشد و والدين بايد بر اساس اين تفاوت ها برنامه ريزي داشته باشند.
در ادامه اين مقاله خواب هر كدام از سنين را مورد بررسي قرار مي دهيم. اين برنامه خواب به طور كلي براي كودكان ثابت است ولي هر كودكي ويژگي منحصر به فرد خودش را دارد و ممكن است به خواب كمتر يا بيشتري نياز داشته باشد.

منبع:مركز مشاوره و روانشناسي مشاورانه-ميزان خواب كودكان | كودكان چند ساعت بايد بخوابند؟

خصوصيات فرزند اول، بچه اول كه باشي ( ۷ ويژگي مهم)
خصوصيات فرزند اول بايد مورد توجه ويژه قرار بگيرد زيرا با آمدن اولين فرزند همه اعضاي خانواده وارد جريان متفاوتي مي شوند و به طور طبيعي رفتار والدين تك فرزندي با آن هايي كه چند فرزند دارند متفاوت مي باشد، والدين همان ابتدا متوجه مي شوند كه فرزندان نسبت به يكديگر، رفتارها و خصوصيات مختلفي از خودشان نشان مي دهند.
در واقع زماني كه فرزند دوم به دنيا مي آيد، فرزند اول جايگاه خود را به عنوان فرمانرواي مطلق خانواده از دست مي دهد و آن را با ديگري سهيم مي شود در اين شرايط خانواده بايد شرايطي را ايجاد كند تا تنش و مشكلات در فضاي خانواده كاهش يابد و روابط پايدار و صميمانه اي در ميان فرزندان به وجود آيد. در ادامه اين مقاله به بررسي خصوصيات فرزند اول مي پردازيم تا اطلاعات شما در اين خصوص افزايش يابد.
خصوصيات فرزند اول: نقش در خانوادهتولد فرزند اول، تجربه اي جديد براي والدين مي باشد و آن ها ممكن است در تربيت فرزند اول بر اساس قوانين پيش بروند و بسيار سخت گير باشند و يا به خاطر ذوق و شوقي كه براي تولد فرزندشان دارند بسيار سهل گير باشند و اصول تربيتي را به خوبي ايفا نكنند در نتيجه در تربيت فرزندشان با مشكلاتي رو به رو خواهند شد.
پس از اين كه فرزند دوم به دنيا مي آيد والدين به خاطر تجربه اي از تربيت فرزند اولشان داشته اند روش تربيتي خود را تغيير مي دهند و به صورت ديگري به تربيت فرزند دوم مي پردازند، در اين حالت فرزند اول مجبور است بي تجربگي و نا پختگي والدين را در تربيت كردن تحمل كند.
مفاهيمي در روانشناسي كودك مطرح مي شود كه به شما كمك مي كند تا از اشتباهات رايج تربيتي بپرهيزيد و از بهترين روش هاي تربيتي براي تربيت فرزندان استفاده نماييد.
تعادل در تربيت فرزندان اولفرزندان اول در كانون توجه والدين قرار دارند و معمولا تمام خواسته هاي آن ها توسط والدين برآورده مي شود و در فرزند احساس ارزشمندي زيادي به وجود مي آيد، در صورتي كه اين روند شكل افراطي و بي رويه اي داشته باشد، فرزندان اول تبديل به انسان هاي قدرت طلب، خودخواه و كم تحمل مي شوند و آن ها تحمل هيچ گونه بي توجهي ندارند.

پس از اين كه فرزند دوم به دنيا مي آيد از توجه والدين به آن ها كم مي شود و در اين صورت فرزند اول، فرزند دوم را مسبب اين بي توجهي مي داند و در اين حالت حسادت فرزند اول شروع مي شود كه يكي از خصوصيات به وجود آمدن آن ها در هنگام تولد فرزند دوم مي باشد، تمام فرزندان اول تغيير جايگاه شان را در خانواده احساس مي كنند اما فرزندان نازپرورده تر با صدمات بيشتري رو به رو هستند و اين كه كودك چطور با اين وضع و شرايط كنار بيايد به رفتار والدين و سبك هاي فرزند پروري آن ها بستگي دارد.
در صورتي كه والدين تمام توجه و محبت خود را نثار فرزند دوم كنند و يا رفتارهاي اشتباه ديگري از خودشان نشان دهند فرزند اول به احساس طرد شدگي دچار خواهد شد و بعد ها آن را به خواهر و برادر كوچك خود منتقل مي كنند اما در صورتي كه والدين رفتار صحيحي با كودك شان داشته باشند بچه ها به دوستاني خوب تبديل مي شوند و فرزند اول در برابر خواهر و برادر كوچك خود احساس مسئوليت و رهبري مي كند.

منبع:مركز مشاوره و روانشناسي مشاورانه-خصوصيات فرزند اول، بچه اول كه باشي ( ۷ ويژگي مهم)

بهترين فاصله سني بين فرزندان با توجه به علم روانشناسي
بهترين فاصله سني در ميان فرزندان چقدر باشد خوب است؟ چه موقع بهتر است تا فرزند دوم به دنيا بيايد؟ طبيعي است سوالات اين مدلي در ذهن پدر و مادرها بسيار وجود دارد بسياري از والدين معتقدند كه بايد فاصله سني در ميان فرزندان كم باشد تا آن ها با هم بزرگ شوند و عده اي ديگر اعتقاد دارند تا فاصله سني آن ها بايد كمي بيشتر باشد تا در ميان شان تنش و مشكلي به وجود نيايد، در اين مورد اختلاف نظرهاي بسياري وجود دارد.
بسياري از روانشناسان فاصله سني ۳ تا ۵ سال را مناسب مي دانند زيرا آن ها مي گويند در اين بازه بايد بدن مادر زمان كافي براي كسب آمادگي جسمي و روحي را براي فرزند دوم داشته باشد و كودكان نيز به رشد شناختي نسبي رسيده باشند. اگر در مورد فاصله سني مناسب آگاهي كاملي داشته باشيد مي توانيد تصميم هاي درستي در مورد اين موضوع بگيريد، همچنين با كمك مشاوره كودك مي توانيد در اين خصوص اطلاعات كسب كنيد.
فاصله سني بين فرزندان، مضرات فاصله سني كماختلاف سني فرزندان با يكديگر از مسائلي است كه بايد مورد بررسي قرار گيرد اگر فاصله بين زايمان ها كم باشد براي مادر آسيب ها و عوارضي به همراه خواهد داشت در صورتي كه مادر كمتر از سه سال از بارداري اول اقدام به بارداري دوم كند در اين هنگام احتمال كم خوني در مادر و فرزند بسيار زياد است.
علائم و نشانه هاي كم خوني تا قبل از بارداري پنهان مي ماند و بيشتر در دوران بارداري خودش را نشان مي دهد، همچنين احتمال دارد كودك زودتر از زمان طبيعي اش به دنيا بيايد.
نوزاداني كه فاصله سني آن ها كمتر از سه سال مي باشد دچار مشكلاتي مانند كمبود وزن مي شوند و هم چنين اختلالات رفتاري، حركتي و يادگيري در آن ها افزايش مي يابد. بنابراين در صورتي كه قصد داريد به بچه دوم فكر كنيد بهتر است در اين خصوص با روانشناس متخصص كمك بگيريد و در مورد وضعيت خود با او مشورت كنيد.
تصور اشتباه در مورد فاصله بارداري دو فرزندبرخي گمان مي كنند كساني بايد فاصله سه سال را رعايت كنند كه فرزند اول آن با سزارين به دنيا آمده باشد   در صورتي كه آن ها بايد اين نكته را در نظر بگيرند كه هيچ رابطه اي ميان فاصله سني دو فرزند و نوع زايمان وجود ندارد و مادر نياز دارد تا ميان زايمان هايش فاصله اي باشد تا ويتامين هاي مورد نياز بدنش تامين شود و سلامت جنين به خطر نيفتد..

براي اين كه مادر يك بارداري سالمي را تجربه كند بايد توده بدني، انرژي و ذخاير بدن خود را جايگزين نمايد و ثابت شده است بارداري هاي متوالي و با فاصله سني كم سلامت مادر و جنين را با خطراتي رو به رو مي كند و منجر به كاهش سلامت آن ها مي شود.
مهارت تاب آوريدرباره مهارت تاب آوري چيزي شنيده ايد؟فاصله سني بين فرزندان، عوارض فاصله سني بسيار زياد بين فرزندانزماني كه فاصله بين بارداري زياد باشد ممكن است مادر دچار مسموميت بارداري شود كه در اين صورت خطراتي مانند افزايش فشارخون، ورم دست و پا و دفع پروتئين از طريق ادرار در دوران بارداري مادر را تهديد مي كند، هم چنين بالا رفتن سن مادر و تولد نوزاد نارس، سقط جنين، كم شدن توان مادر از نظر قدرت باروري و احتمال هماهنگي كودك با والدين سن بالا از عوارض است كه به دليل فاصله زياد ميان فرزندان به وجود مي آيد و باتوجه به عوارض احتمالي كه وجود دارد بايد اقدام براي بارداري بين ۳ تا ۵ سال با بارداري اول باشد.

منبع:مركز مشاوره و روانشناسي مشاورانه-بهترين فاصله سني بين فرزندان با توجه به علم روانشناسي

مادر عصبي چه جور الگويي براي فرزندش مي شود
همه مادران در بسياري از شرايط از دست فرزندشان عصبي مي شوند و كنترلشان را از دست مي دهند اما برخي از مادران به عنوان مادر عصباني شناخته مي شوند و هميشه در حال فرياد زدن و ناراضي بودن هستند و زماني كه عصباني مي شوند احساس مي كنند كه مادر بدي هستند زيرا هيچ كس به اندازه آن ها شادي و خوشحالي فرزندشان را نمي خواهد.
عصبي شدن از دست فرزندان امري طبيعي مي باشد اما در صورتي كه والدين نتوانند عصبانيتشان را كنترل كنند اين امر طبيعي نمي باشد و در وهله اول به خودتان آسيب وارد مي كند در اين صورت شما به عنوان تربيت كنندگان و الگوي كودكانتان بهتر است مهارت هاي كنترل عصبانيت و حفظ آرامش را ياد بگيريد.
مادر عصبانيمادران هميشه دوست دارند كه براي فرزندشان محيطي امن و شاد به وجود آورند اما طبيعي است كه لحظات خسته كننده و عذاب آور زيادي در دوران فرزندپروري خود تجربه مي كنند و در بسياري از اوقات به مادران عصباني تبديل مي شوند، براي مثال تصور كنيد كه هوا سرد است و كودكتان لباس مناسبي نپوشيده است و شما هزار كار نكرده در منزل داريد و در اين فكر هستيد كه سريع كودكتان را به خانه برگردانيد و نگران سرما خوردن او هستيد در حالي كه كودكتان دوست ندارد به خانه برگردد و جيغ و فرياد مي زند، در چنين شرايطي خستگي، نااميدي و عصباني شدن امري طبيعي مي باشد.
براي اين كه خشم خود را در مقابل كودك كنترل كنيد به آگاهي، مهارت و تمرين نياز داريد و قبل از آن بايد علت هاي عصباني شدن را بشناسيد و براي حل آن اقداماتي را انجام دهيد.
خشم از پدر و مادرخشم از پدر و مادر يا صداقت با والدين | چه راهكاري را انتتخاب كنيمالگوهاي ذهني مادر عصبانيوالدين گاهي اوقات به خاطر ناآگاهي و نداشتن مهارت هاي برخورد با كودكان، الگوهاي ذهني اشتباهي در ذهنشان وجود دارد كه آن ها را پرورش مي دهند و بر اساس همان الگوهاي ايجاد شده با كودكشان رفتار مي كنند،  مادران عصباني گمان مي كنند كه در هنگام رو به رو شدن با رفتارهاي ناخوشايند كودكان حق دارند كه با آن ها عصبي شوند به عنوان مثال مي گويند فرزندشان آينه را شكسته است و آن ها حق دارند كه سر او داد بزنند.

مادراني كه عصباني هستند در اكثر موارد تلاش هايشان را بي نتيجه مي بينند و به همين دليل هميشه ناراضي هستند و خسته به نظر مي رسند به عنوان مثال به فرزندشان مي گويند.” من هميشه در حال مرتب كردن و اتو كردن لباس ها هستم اما تو هميشه لباس هاي مدرسه ات را چروك مي كني. ” مورد ديگري كه مادران عصباني گمان مي كنند كه با عصباني شدن و فرياد زدن زودتر به نتيجه دلخواه خود مي رسند به عنوان مثال آن ها گمان مي كنند تا سر فرزندشان داد نزنند و يا عصباني نشوند او اسباب بازي هايش را جمع نمي كند.
اصلاح الگوهاي ذهني مادر عصبانيبراي اين كه باورهاي ذهني اشتباه خود را اصلاح كنيد راهكارهاي بسياري وجود دارد و هر مادري كه دلش مي خواهد فرزند سالمي پرورش دهد توصيه مي شود اين راهكارها را مورد مطالعه قرار دهد.

منبع:مركز مشاوره و روانشناسي مشاورانه-مادر عصباني | مادر عصبي چه جور الگويي براي فرزندش مي شود

انتخاب عشق اشتباه امري است كه بسياري از افراد در طول زندگي آن را تجربه كرده اند، عشق يك احساس پيچيده مي باشد  كه مي تواند انسان را بسيار گمراه كند و با احساسات مختلفي اشتباه گرفته شود، عشق در صورتي كه حقيقي باشد باعث تكامل و قوي تر شدن افراد مي شود اما عشق و عاشقي اشتباهي زمينه تخريب و نابودي انسان را به وجود مي آورد.
اولين اصلي كه بايد به آن توجه كرد عاشق شدن به زمان نياز دارد و عشق يك شبه و در يك نگاه ايجاد نمي شود، افرادي كه كم تجربه و كم سن و سال هستند در ارتباط با ديگران سريع تر درگير عشق نادرست مي شوند و در صورتي كه فرد در مورد احساسات اشتباه آگاهي داشته باشد راحت تر مي تواند اعمال و رفتارش را كنترل كند، در ادامه اين مقاله به بررسي كامل موضوع عاشقي غلط و احساسات مشابه با آن مي پردازيم.
انتخاب عشق اشتباهدر ابتدا بايد عناصر عشق واقعي را بشناسيد و بدانيد كه عشق واقعي چگونه مي باشد زيرا بسياري از احساسات هستند كه شبيه عشق اند ولي با عشق واقعي فاصله بسياري دارند كه در اين مقاله برخي از اين احساسات اشتباه را بيان مي كنيم.
شهوتشهوت يا به عبارتي ميل جنسي زنان و مردان احساسي مي باشد كه برخي از افراد آن را به اشتباه عشق در نگاه اول مي دانند، اما بايد توجه داشته باشيد كه شهوت احساس شديد و ناگهاني مي باشد و به دليل جاذبه بسيار زيادي كه دارد با عشق اشتباه گرفته مي شود و هم چنين شهوت بر مبناي جاذبه هاي فيزيكي مي باشد و به مراحل اوليه رابطه مربوط مي شود.
براي اين كه دو نفر واقعا عاشق يكديگر شوند به زمان نياز دارد و عشق واقعي در زمان كوتاه به وجود نمي آيد و جاذبه هاي فيزيكي و شهوت بخش مهمي از رابطه عاشقانه مي باشد. نبايد آن ها را محدود كرد، عشق واقعي شامل شهوت مي شود ولي مدت زمان بيشتري براي شناخت و عشق واقعي لازم است و در صورتي كه مي خواهيد با احساسات خود آشنا شويد و آن ها را عميق تر بشناسيد بايد از مشاوره جنسي كمك بگيريد.
عشق وسواسيافرادي كه دچار عشق وسواسي مي شوند، احساسات اشتباه و بي اساس خودشان را به صورت منطقي تحليل مي كنند و آن ها فكر مي كنند اگر كسي هميشه در فكر آن هاست يعني عاشق او شده است اين احساس تا حدودي شبيه به شهوت مي باشد اما از آن مخرب تر است به طوري كه بعد از مدتي شهوت از بين مي رود اما عشق وسواسي هم چنان به قوت خود باقي مي ماند.
فردي كه تمام انرژي اش را صرف علاقه وسواسي مي كند به تدريج هويت خود را فراموش كرده و بيش از پيش به فرد مقابل خود وابسته مي شود، اگر درگير رابطه اي هستيد كه فكر مي كنيد خودتان را گم كرده ايد و همواره به دنبال خوشحال كردن طرف مقابل تان هستيد ( در حالي كه او مثل شما برخورد نمي كند) بدانيد كه درگير يك رابطه وسواسي شده ايد.

رابطه برگشتيرابطه برگشتي به رابطه اي مي گويند كه به سرعت و بعد از رابطه عاشقانه ديگر شروع مي شود، در اين رابطه فرد به خاطر لذت و امنيتي كه در رابطه قبل تجربه كرده است تمايل دارد همواره عاشق باشد و خودش را متقاعد مي كند كه عاشق فرد جديدي شده است، در صورتي كه رابطه قبلي تمام نشده است و فرد رابطه جديد را با رابطه قبلي مقايسه مي كند و سعي مي كند تا مشكلات رابطه قبلي را حل نمايد.
به عبارت ديگر رابطه قديمي مانع از پيشرفت رابطه جديد مي شود و رابطه برگشتي حسي شبيه به عشق در فرد به وجود مي آورد اما در واقع اين احساسات تحت تاثير احساسات ناراحت كننده رابطه قبلي مي باشد در صورتي آگاهي خود را در مورد عشق بيشتر كنيد مي تواند در روابطتان تصميمات صحيح تري را بگيريد.

منبع:مركز مشاوره و روانشناسي مشاورانه-عشق اشتباه، هر احساسي عشق نيست ( + چند نمونه)